خاندان بیات یکی از بزرگترین خاندان­های سیاسی ساکن در اراک هستند که از اواخر دوره قاجار پا به عرصه سیاست نهادند و به بالاترین مقامات کشوری دست یافتند. ممکن است که این خاندان، با بیات­های زرند که عبدالله مستوفی در کتاب خود به آن اشاره داشته است، برسد؛ ولی اطلاع دقیقی در دسترس نیست[۱].
اولین نفر معروف سیاسی از این خاندان عباسقلی بیات بود که توانست از طرف مردم اراک به مجلس آن زمان راه یابد. پس از وی پسرش مرتضی قلی بود که علاوه بر رسیدن به مجلس، توانست نایب رییس مجلس نیز شود و بعدها به بالاترین مقام سیاسی کشور که یک فرد عادی می­توانست به آن دست یابد، یعنی نخست­وزیری منصوب شود. از دیگر اعضای مهم این خاندان می­توان به مصطفی قلی و عزت الله اشاره نمود که هر یک به مقامات سیاسی بلندی دست یافتند. از عمده دلایل موفقیت این خاندان، املاک و اموال فراوانی بود که ایشان در شهر اراک داشتند.

سهم­الملک بیات
حاج عباسقلی معروف به سهم­الملک بیات در سال ۱۲۳۵(ه.ش) متولد شد. پدرش حاج علینقی نظام لشکر از سرمایه­داران و مالکین بزرگ اراک بود. حاج عباسقلی ­دختر حاج مرتضی قلی ­و نجم­السلطنه را به همسری اختیار نمود. همسر وی خواهر مادری دکتر مصدق بود[۲]. حاج­عباسقلی علاوه بر داشتن اموال و املاک فراوان در شهر اراک، به امور سیاسی نیز می­پرداخت و توانست در دوره سوم از طرف مردم اراک به مجلس راه یابد. سال وفات وی مشخص نشد.

سهام السلطان بیات
مرتضی قلی معروف به سهام­السلطان فرزند عباسقلی بیات در سال ۱۲۶۶(ه.ش) متولد شد.[۳]
وی نماینده مجلس از دوره چهارم تا سیزدهم بود و در بیشتر دوره­ها به عنوان نایب رییس در مجلس شورای ملی حضور داشت.[۴] وی در مجلس از اعضای فراکسیون قیام بود و همیشه به عنوان نماینده این حزب شناخته می­شد؛[۵] سهام­السلطان بیات از جمله اصلاح­طلبان مجلس بود؛ اصلاح­طلبان گروهی از افراد به اصطلاح مثبت مجلس از احزاب دمکرات­ها، اعتدالیون و بیطرفان بودند که با هم و در درون مجلس، اکثریت را تشکیل می­دادند و به آن­ها اصلاح­طلبان می­گفتند.[۶] از دیگر فعالیت مهم سیاسی وی در طول دوران حضور در مجلس، بازگرداندن رضاخان به نخست­وزیری پس از کناره­گیری صوری وی از صحنه قدرت بود؛ سهام­السلطان به همراه نه نفر دیگر از اعضای مجلس به بومهن برای ملاقات با سردار سپه رفتند و از وی خواستند تا «از تصمیم جدی خود! که کناره­جویی است، بازگشته، بار دگر برای خدمت به وطن و ادامه خدمات دیرینه، هیئت دولت خود را تعیین و به مجلس معرفی فرمایند.[۷]»
در دوره سیزدهم برای ریاست مجلس کاندیدا شد؛ ولی محتشم­السلطنه اسفندیاری رقیب وی با چند رای اختلاف به ریاست رسید. در دوره بعد؛ یعنی دوره چهاردهم نتوانست به مجلس راه یابد. سهام­السلطان در دوره اول مجلس موسسان که در سال ۱۳۰۴(ه.ش) تشکیل شد، حضور یافت و به نایب رییسی مجلس رسید. بیات در زمان نخست­وزیری علی سهیلی به وزارت دارایی رسید و پس از سقوط کابینه وی، در دوره نخست­وزیری ساعد مراغه وزیر مشاور شد. در سال ۱۳۲۰(ه.ش) سیدمحمدصادق طباطبایی، باقر کاظمی و مرتضی قلی ­بیات حزب مردم را تشکیل دادند که این حزب در مجلس طرفدارانی به دست آورد. پس از سقوط کابینه ساعد مراغه، دکتر محمد مصدق دائی سهام­السلطان و فراکسیون اقلیت و فراکسیون­های میهن و اتحاد ملی از مرتضی قلی ­بیات برای نخست­وزیری حمایت کردند و به جهت همین حمایت­ها وی توانست در سال ۱۳۲۳(ه.ش) به نخست­وزیری برسد.[۸] به نظر می­رسد، تمایل مجلس به مصدق عامل اصلی حمایت از خواهرزاده وی؛ یعنی سهام­السلطان بیات برای تصدی پست نخست­وزیری بود[۹]. در زمان نخست­وزیری وی، دولت ایران به دولت ژاپن اعلان جنگ داد و به پشتیبانی از دولت، ۹۱ نماینده از ۹۴ نماینده مجلس به دولت رای مثبت دادند.[۱۰] به جهت دخالت مجلس و توقف نیروهای متفقین در ایران و همچنین مشکلات فراوانی که در دوران نخست­وزیری سهام­السلطان بیات به وجود آمد، کابینه وی پس از چهار ماه سقوط کرد.[۱۱] از جمله این مشکلات، تیره شدن روابط با شوروی، اعتصابات و درگیری­ها در خوزستان با تحریک توده­ای­ها، بیرون­راندن مالکان از املاکشان، عدم تابعیت مردم از نمایندگان دولت در شمال ایران و عزل ابتهاج از ریاست بانک ملی توسط دکتر میلیسپو رئیس هیئت مستشاری مالی آمریکا در ایران بود.[۱۲] پس از شورش پیشه­وری در آذربایجان و تجزیه­طلبی، سهام­السلطان به درخواست دولت وقت، استاندار آذربایجان شد؛ در آذربایجان به جهت نفوذ دمکرات­ها، سهام­السلطان بیات نتوانست ادامه کار بدهد و ظرف چند روز پس از استانداری، به تهران بازگشت.[۱۳]
در دوران نخست­وزیری قوام­السلطنه، سهام­السلطان بیات به وزارت دارائی و هم­چنین نایب نخست­وزیر انتصاب شد. در اولین دوره مجلس سنا، به این مجلس راه یافت و نایب رئیس مجلس شد.[۱۴] مرتضی قلی بیات مدتی نیز برای ملی شدن صنعت نفت فعالیت بسیاری نمود و از اعضای هیئت مدیره موقت مامور اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت بود. هم­چنین وی در اردیبهشت سال ۱۳۳۱(ه.ش) به عنوان مامور فوق­العاده دولت برای شرکت ملی نفت و کلیه استان خوزستان به آبادان رفت و با مصاحبه با روزنامه­ای ماموریت خود را این طور اعلام نمود: «من برای تنظیم و ترتیب کار در شرکت ملی نفت و افزایش درآمد و کم کردن مخارج و بازرسی در مورد شایعات حیف و میل شدن اموال شرکت ملی نفت و بررسی کامل از دارایی و تنظیم منظم کار و رسیدگی کامل به امور مذکور به این استان آمده­ام.[۱۵]»
در سال ۱۳۳۱(ه.ش)، از طرف دکتر محمد مصدق به ریاست هیئت مدیره و هم­چنین مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران منصوب شد و تا پایان عمر عهده­دار این سمت بود.[۱۶] برخی از این انتصاب ناراضی بودند و علت آن را رابطه فامیلی بیات با مصدق می­دانستند: «پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، همه مردم انتظار داشتند که امور صنعت نفت به دست کسانی سپرده شود که اطلاعاتی داشته و تجربیاتی اندوخته باشند و در گذشته هم لیاقت و کاردانی خود را عملا نشان داده باشند؛ ولی بزرگان قوم بر آن شدند که برای بستگان و دوستان و خویشان و همکاران سیاسی خود کاری تهیه کنند. عده­ای بی­خبر از امور نفت را به عنوان هیئت مدیره به خوزستان اعزام داشتند که این صنعت بزرگ را در دست گیرند.[۱۷]»

مصطفی­قلی ­بیات
مصطفی­قلی ­معروف به صمصام­الملک فرزند سهم­الملک در سال ۱۲۶۷(ه.ش) در اراک به دنیا آمد. تحصیلات خود را در خانه و به وسیله معلمین سرخانه شروع نمود و سپس برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و به تحصیل در رشته کشاورزی پرداخت. صمصام­الملک پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۰۰(ه.ش) به وزارت فلاحت و تجارت و فوائد عامه رفت و پس از سه سال حضور به معاونت این وزارتخانه رسید؛ وی چهار سال معاون وزیر بود. سپس برای مدت کوتاهی به معاونت وزارت کشور رسید. در سال ۱۳۱۲(ه.ش) همزمان با تاسیس اداره کل کشاورزی، صمصام­الملک بیات به ریاست آن برگزیده شد و تا پایان عمر در این سمت مشغول بود.[۱۸]
در زمان حضور وی در اداره فلاحت یا کشاورزی، نقل شده است که وی رشوه دریافت ­نموده است؛ اعظام الوزاره به نقل از صدرالاشراف می­نویسد: «من در کابینه­ی اول فروغی در سال ۱۳۱۴ وزیر دادگستری بودم. یک روز صبح از دفتر مخصوص سلطنتی خبر دادند که شاه شما را احضار نموده و شرفیاب شدم. شاه به محض این که مرا دید، گفت: کار مهمی با شما دارم. پرونده­ای را از شهربانی برای من آورده­اند و می­خواهم رسیدگی به این پرونده را به عهده­ی شما بگذارم تا آن را از اول تا به آخر بخوانید و با دقت گزارش دقیقی به من بدهید. به طوری که اطلاع پیدا کرده­ام، خلاصه­ی این پرونده این است که مامورین شهربانی کشف کرده­اند که صمصام­الملک بیات، رئیس کل فلاحت، از یک شرکت مقاطعه­کار قصد گرفتن پنجاه هزار تومان رشوه داشته و مامورین واسطه را قبل از دادن رشوه گرفته و پول را هم توقیف کرده­اند و واسطه هم در زندان است…»
صدرالاشراف سپس نقل می­کند، این شخص واسطه را برای ادای گزارش به وزارت­ خانه می­خواند؛ ولی وی به واسطه رئیس کل نظمیه وقت، وی را فراری می­دهد و پرونده حل­نشده باقی می­ماند.
اعظام الوزراء نویسنده کتاب، صمصام­الملک بیات را بی­تقصیر می­داند و ماجرا را به پرونده­سازی رئیس نظمیه سرلشکر آیرم برای بیات مربوط می­داند.[۱۹]
صمصام­الملک بیات از بنیان­گذاران کشاورزی نوین در ایران شناخته می­شود. شاید علت این مطلب شروع کشاورزی نوین در زمان حضور وی در ریاست اداره فلاحت یا کشاورزی بود. وی دانشکده کشاورزی کرج را پایه­ریزی کرد و باغ نمونه کشاورزی کرج از اقدامات اوست.[۲۰] هم­چنین وی نخستین دبیرستان پسرانه اراک را تأسیس کرد که صمصامیه نام گرفت.[۲۱]
صمصام­الملک در سال ۱۳۱۶(ه.ش) در سن ۴۹ سالگی درگذشت.[۲۲]

عزت­الله بیات
عزت­الله بیات فرزند حاج­عباسقلی بیات در سال ۱۲۷۸(ه.ش) به دنیا آمد.[۲۳] مادرش دختر نجم­السلطنه خواهر دکتر مصدق بود. وی با ضیاء اشرف مصدق دختر دکتر محمد مصدق ازدواج نمود[۲۴]. وی در بیشتر عمر خود به اداره املاک خود در اراک می­پرداخت. پس از این­که برادرش مرتضی قلی سهام­السلطان از نمایندگی مجلس کناره گرفت. وی توانست به مدت دو دوره؛ یعنی در دوره­های چهاردهم و پانزدهم به نمایندگی اراک در مجلس شورای ملی برگزیده شود. از فعالیت­های وی در مجلس، بیرون آوردن آراء نمایندگان جهت مشخص شدن ریاست مجلس بود.[۲۵] از وی فعالیت مهم دیگری در مجلس به دست نیامده است. هم­چنین وی از اعضای اولیه مجلس موسسان بود که در تقسیم بندی اولیه اعضاء، جزو شعبه پنجم این مجلس قرار گرفت.[۲۶] وی پس از اتمام دوره نمایندگی­اش به اراک بازگشت و مجددا به اداره املاک فراوانش در این شهر پرداخت. وی در سن ۹۰ سالگی در سال ۱۳۶۸(ه.ش) در تهران درگذشت.[۲۷]

محمد بیات
محمد فرزند سهام­السلطان مرتضی قلی ­بیات مدتی معاونت وزارت کشاورزی را به عهده داشت و سپس مدیر کل بانک کشاورزی شد.[۲۸] درباره وی اطلاع دیگری به دست نیامد.

[۱]. مستوفی، عبدالله؛ شرح زندگانی من، تهران، نشر کتاب هرمس، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج ۲، ص ۲۲۰۶.
[۲]. عاقلی، باقر؛ شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۳۴۹.
[۳]. الموتی، مصطفی؛ بازیگران سیاسی از مشروطیت تا سال ۱۳۵۷، لندن، چاپ پکا، چاپ اول، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۴۷و۵۲.
[۴]. بهار، ملک الشعراء؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ هفتم، ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۱۲۸ و ج ۲، ص ۱۷۴ و مکی، حسین؛ تاریخ بیست ساله ایران، تهران، انتشارات علمی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۴۴۴ و الموتی، مصطفی؛ پیشین، ج ۲، ص۴۷.
[۵]. بهار، ملک­الشعراء؛ همان، ج ۲، ص ۲۰۱ و مکی، حسین، پیشین، ج ۲، ص ۳۵۶.
[۶]. بهار، ملک الشعراء؛ پیشین، ج ۱، ص ۳۲۰.
[۷]. بهار، ملک الشعراء؛ همان، ج ۲، ص ۷۶ و ۷۷.
[۸]. عامری، هوشنگ؛ از رضاشاه تا محمدرضا پهلوی مشاهدات میرزا جوادخان عامری (معین الممالک)، تهران، نشر کتاب پارسه، چاپ اول، ۱۳۸۷، ص ۲۵۱ و ۲۵۳ و عاقلی، باقر؛ شرح حال رجال سیاسی، پیشین، ج ۱، ص ۳۵۰ و ۳۵۱.
[۹]. فرمانفرمائیان، منوچهر؛ از تهران تا کاراکاس، تهران، انتشارات تاریخ ایران، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص ۲۴۰.
[۱۰]. الموتی، مصطفی؛ پیشین، ج ۲، ص ۵۱.
[۱۱]. عاقلی، باقر؛ شرح حال رجال سیاسی، پیشین، ج ۱، ص ۳۵۱.
[۱۲]. از تهران تا کاراکاس، پیشین، ص ۲۴۱.
[۱۳]. از تهران تا کاراکاس، همان، ص ۲۶۲ و الموتی، مصطفی؛ پیشین، ج ۲، ص۵۱.
[۱۴]. عاقلی، باقر؛ شرح حال رجال سیاسی، پیشین، ج ۱، ص ۳۵۱.
[۱۵]. اعظام قدسی (اعظام الوزاره)، حسن؛ خاطرات من یا تاریخ صدساله، تهران، چاپ کارنگ، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج ۲، ص ۱۰۴۴ و ۱۰۷۵.
[۱۶]. زاهدی، اردشیر؛ خاطرات اردشیر زاهدی، تهران، نشر کتابسرا، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص ۶۸ و الموتی، مصطفی؛ پیشین، ج ۲، ص۵۱.
[۱۷]. اعظام الوزاره، پیشین، ج ۲، ص ۹۶۷.
[۱۸]. زاهدی، اردشیر؛ پیشین، ص ۲۶ و مکی، حسین؛ پیشین، ج۳، ص ۵۲۱.
[۱۹]. اعظام الوزاره، پیشین، ج ۲، ص ۷۲۹ و ۷۳۰.
[۲۰]. الموتی، مصطفی؛ پیشین، ج ۲، ص۵۳.
[۲۱]. به نقل از سایت arakihaa.ir .
[۲۲]. عاقلی، باقر؛ شرح حال رجال سیاسی، پیشین، ج ۱، ص ۳۵۲.
[۲۳]. الموتی، مصطفی؛ پیشین، ج ۲، ص ۵۷.
[۲۴]. الموتی، مصطفی؛ بازیگران سیاسی از مشروطیت تا سال ۱۳۵۷، لندن، چاپ پکا، چاپ اول، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۲۴۶.
[۲۵]. تاریخ بیست ساله ایران، پیشین، ج ۳، ص ۵۶۰.
[۲۶]. مکی، حسین؛ پیشین، ج ۲، ص ۵۶۰ و ۵۶۶ و ۵۶۷.
[۲۷]. الموتی، مصطفی؛ پیشین، ج ۲، ص ۵۷.
[۲۸]. عاقلی، باقر؛ شرح حال رجال سیاسی، پیشین، ج ۱، ص ۳۵۱.

2 Replies to “معرفی و تاریخچه خاندان بیات”

  1. سلام خدمت دوستان واقوام بیات
    میخواستم ببینم از اقوامی که ما از اونها اطلاعی نداریم کسی اینجا هست یا نه من از نوادگان عوض خان بیات در بخش سرولایت نیشابور هستم اگر کسی عوض خان یا از اجداد دیگرمون خبر داره کامنت بزاره یا تماس بگیره ممنون

  2. سلام من قدرت الله بیات، فرزند عزیز الله بیات (از نوادگان یا بهتر بگم نتیجه ی پاشاخان بیات هستم)میخواستم بدونم کسی از پاشاخان بیات اطلاعاتی داره یانه ؟ ( کی متولد شده؟ کی و کجا دفن شده ؟ ) پاشا خان بیات فرزند حاج علی خان بیات و حاجعلی فرند حاج آقا خان بیات از ساکنان اراک . اگه کسی اطلاعاتی داره خوشحال میشم مارا راهنمایی کنه . ۰۹۳۹۵۹۰۳۲۰۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.